نه در رفتن حرکت بود
نه در ماندن سکونی.
شاخه ها را از ریشه جدایی نبود
و باد سخن چین
با برگها رازی چنان نگفت
که بشاید.
دوشیزه ی عشق من مادری بیگانه است
و ستاره پر شتاب
از گذرگاهی مایوس
بر مداری جاودانه می گردد.
احمد شاملو
:: بازدید از این مطلب : 1233
|
امتیاز مطلب : 230
|
تعداد امتیازدهندگان : 49
|
مجموع امتیاز : 49